این پژوهش که به بررسی بررسی آثار اجتماعی قطبهای رشد صنعتی بر توسعه پایدار محلی (مطالعه موردی قطب رشد صنعتی عسلویه) میپردازد، بهقلم موسی عنبری و احمد ملاکی و به همت دو فصلنامه علمی توسعه محلی (روستائی ـ شهری) منتشر شده است.
هدف اولیه طراحان قطبهای رشد در اروپا، استفاده از آنها برای ایجاد تحرک و رشد در مناطق محروم بود، اما در کشورهای درحالِتوسعه، قطبهای رشد بهدلیل وجود منابع طبیعی در مناطقی خاص و بهمنظور کمک به رشد اقتصاد ملی ایجاد شدهاند. هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی آثار اجتماعی توسعه صنعتی ناشی از ایجاد قطب رشد صنعتی بر توسعه پایدار محلی در منطقه عسلویه است. پرسش اصلی این است که ورود صنعت به منطقه، چه پیامدهایی داشته و این پیامدها چه آثاری بر توسعه پایدار اجتماعات محلی گذاشتهاند. در پژوهش حاضر، چهارچوب نظری، رویکرد قطب رشد است. قطب رشد یک مدل برنامهریزی صنعتی و منطقهای برای «مجموعهای از صنایع گسترده» واقع در یک منطقه است. در منطقه عسلویه، آرایش متمرکز فعالیتهای صنعتی در یک مکان با صنعت محرک و هدایتکننده گاز، موجب شده است منطقه از ویژگی قطب رشد برخوردار شود. پژوهش حاضر، با روش کیفی انجام شده و اطلاعات با استفاده از فنون بحث گروهی متمرکز، مشاهده و مصاحبه عمیق گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش، مسئولان بومی، مطلعان محلی و نیز مدیران منطقه ویژه پارس است. یافتههای پژوهش نشان دادهاند که حضور صنعت و گسترش سریع توسعه صنعتی در منطقه، پیامدهای دوگانهای داشته است. همپای توسعه صنعتی در منطقه، شاخصهای توسعه پایدار در اجتماعات محلی، تحقق نیافته است. بخشهایی مانند آموزش، بهداشت، زیرساختها و امکانات زیربنایی نسبت به قبل از ورود صنعت به منظقه، بهبود یافتهاند، اما در حوزههای دیگر بهبود ملاحظه نمیگردد و گاهی آثار منفی دیده میشود. وضعیت اشتغال و معیشت پایدار بومیان، چندان مطلوب نیست. در حوزه محیط زیست و کشاورزی، آلودگیها و افت تولید دیده میشود. همچنین در حوزههای اجتماعی، آسیبهای مختلف و تبعیضهای گوناگون اتفاق افتاده است.